English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (1434 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
technical manual U دستور فنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
formula U دستور
formulae U دستور
formulas U دستور
field U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fielded U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fielded U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
fields U بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
fields U بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
focus U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focused U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focuses U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussed U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focusses U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
focussing U پنجره خاص یا فیلدی که آماده پذیرش دستور کاربر است
exit U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exits U در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
tag U بخشی از دستور کامپیوتری
tags U بخشی از دستور کامپیوتری
join U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joined U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
joins U دستور تولید فایل جدید که از یک فایل اضافه شده به دیگری بدست می آید
compound U تعدادی دستور برنامه در یک خط از برنامه
compounded U تعدادی دستور برنامه در یک خط از برنامه
compounds U تعدادی دستور برنامه در یک خط از برنامه
program U برنامه دستور
program U دستور کار
program U دستور
programs U برنامه دستور
programs U دستور کار
programs U دستور
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
condition U ثباتی که حاوی وضعیت CPU پس از اجرای آخرین دستور است
link U دستور ترکیب یک لیست از فایلهای جداگانه با هم
link U تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
copied U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copies U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copy U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copying U دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
machine U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machined U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machined U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machines U تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machines U کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
stop U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopped U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stops U دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
prompt U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompted U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompts U نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
command U دستور
commanded U دستور
commands U دستور
pitch U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitches U دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
halt U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halted U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
habeas corpus U دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند
fetch U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetch U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetched U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetched U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
fetches U رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetches U رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
recall U دستور تجمع قوا دادن
recalled U دستور تجمع قوا دادن
recalls U دستور تجمع قوا دادن
poke U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poked U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
pokes U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
poking U دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه
Other Matches
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
addressing U در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
enjoinment U دستور
say so U دستور
prescript U دستور
commandments U دستور
rule U دستور
regulation U دستور
say-so U دستور
precepts U دستور
precept U دستور
commandment U دستور
direction U دستور
order U دستور
prescriptions U دستور
prescription U دستور
instruction U دستور
instructions U دستور
order of the day U دستور جلسه
ordinace U دستور شرعی
mandate U دستور مردم به
order format U قالب دستور
order code U رمز دستور
directives U دستور دهنده
daily order U دستور روز
directive U دستور دهنده
operation order U دستور عملیاتی
operating manual U دستور کار
operating instruction U دستور کار
mandates U دستور مافوق
recipes U خوراک دستور
embedded code U دستور چاپگر
mandate U دستور مافوق
postbyte U در یک دستور برنامه
enforcement order U دستور اجرا
purchase order U دستور خرید
engine order U دستور ماشین
formulary U دستور نامه
mandated U دستور مافوق
mandated U دستور مردم به
generative grammar U دستور زایشی
grammatically U ازروی دستور
gramarey U دستور زبان
money orders U دستور پرداخت
money order U دستور پرداخت
grammer U دستور زبان
order U دستور سفارش
agendas U دستور جلسه
laying instruction U دستور نصب
field manual U دستور رزمی
lubrication order U دستور روغنکاری
execute statement U دستور اجرایی
macro U شرح دستور
macroinstruction U درشت دستور
instructions U دستور کار
macro instruction U درشت دستور
instructions U دستور عمل
macro U درشت دستور
instruction U دستور عمل
agenda U دستور جلسه
recipe U خوراک دستور
night order U دستور شبانه
mandates U دستور مردم به
job order U دستور کار
mandating U دستور مافوق
movement order U دستور حرکت
mounting instruction U دستور نصب
commandments U دستور خدا
order U دستورالعمل دستور
mandating U دستور مردم به
microinstruction U ریز دستور
commandment U دستور خدا
instruction U دستور کار
intuit U دستور دادن
grammar U دستور زبان
order U دستور دادن
dictate U دستور دادن
dictated U دستور دادن
dictates U دستور دادن
dictating U دستور دادن
run U دستور RUN
runs U دستور RUN
principal U دستور دهنده
principals U دستور دهنده
directions U دستور عمل
regulation U دستور قانون
programmes U دستور نقشه
grammar U علم دستور
grammar U کتاب دستور
intuited U دستور دادن
intuiting U دستور دادن
intuits U دستور دادن
prescriptions U دستور عمل
prescription U دستور عمل
grammars U کتاب دستور
grammars U علم دستور
dictate U دستور دادن
grammars U دستور زبان
standing order U دستور جاری
standing orders U دستور جاری
permission U دستور پروانه
to give instractions U دستور دادن
administrative order U دستور اداری
directs U : دستور دادن
cancellation order U دستور فسخ
warning order U دستور اگهی
direct U : دستور دادن
directed U : دستور دادن
cancellation order U دستور لغو
programme U دستور نقشه
statements U بیانیه دستور
blanket order U دستور کلی
avaunt U دستور اخراج
transformational grammar U دستور گشتاری
superior order U دستور مافوق
behest U امر دستور
statement U بیانیه دستور
sailing orders U دستور حرکت
cramer's rule U دستور کرامر
conditional statement U دستور شرطی
statement number U شماره دستور
collection order U دستور وصول
brief U دستور خلاصه کردن
obey U اجرا کردن دستور
obeyed U اجرا کردن دستور
obeying U اجرا کردن دستور
obeys U اجرا کردن دستور
injunctions U حکم بازداشت دستور
field order U دستورعملیاتی دستور رزمی
final process U دستور اجرای حکم
development order U دستور ساخت اماد
dd statement U دستور تعریف داده
imperatives U دستور بی چون وچرا
assembly order U دستور مونتاژ وسایل
insubordination U سرپیچی از اجرای دستور
tabling U از دستور خارج کردن
delivery order U دستور تحویل کالا
call-up U دستور ارسال گزارش
recipes U دستور خوراک پزی
call up U دستور ارسال گزارش
imperative U دستور بی چون وچرا
transfers U تغییر دستور یا کنترل
programme U پروگرام دستور کار
transferring U تغییر دستور یا کنترل
transfer U تغییر دستور یا کنترل
programmes U پروگرام دستور کار
tables U از دستور خارج کردن
tabled U از دستور خارج کردن
briefed U دستور خلاصه کردن
briefer U دستور خلاصه کردن
briefest U دستور خلاصه کردن
grammarians U متخصص دستور زبان
grammarian U متخصص دستور زبان
cry havoc U دستور غارت دادن
injunction U حکم بازداشت دستور
ambiguous grammar U دستور زبان مبهم
actual instruction U دستور العمل واقعی
call-ups U دستور ارسال گزارش
table U از دستور خارج کردن
recipe U دستور خوراک پزی
draft order [American English] U دستور به خدمت [سربازی]
call-up order U دستور به خدمت [سربازی]
we were ordered to stay U دستور دادند بمانیم
vasto U حکم یا دستور تخریب
transfer instruction U دستور العمل انتقال
to put out of court U از دستور خارج کردن
to orders dinner U دستور ناهار دادن
marching order [travel order] U دستور پیشروی [ارتش]
order [placed with somebody] U دستور [ازطرف کسی]
to issue instructions U دستور صادر کردن
signal operation instruction U دستور کار مخابرات
Recent search history Forum search
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
1معنی لغوی کیسینگ در رشته مهندسی آب چیست؟
1در مورد فعلهای مجهول
2تعریف فونتیک چیست؟
2تعریف فونتیک چیست؟
1سلام
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com